حج عشق

یک زیارت کردنت صد حج مقبول خداست/ جبرییل از رتبه ات غرق تحیُر میشود

حج عشق

یک زیارت کردنت صد حج مقبول خداست/ جبرییل از رتبه ات غرق تحیُر میشود

 

 

کاش میشد عشق را معنا کنم

این دل پژمرده را احیا کنم

کاش میشد در دل شب های تار

در کنارم باشی ای دردانه یار

کاش میشد درد را درمان نمود

راه وصل یار را آسان نمود

کاش امشب دیده ام خونین شود

از برای لیلیش مجنون شود

کاش دفتر دستکم ویران شود

آنچه من میخواهم امشب آن شود

کاش درب کلبه ام را وا کند

این گره از مشکلم را وا کند

کاش بنشیند کنارم آن نگار

می شود آیا چنین پروردگار؟

چهل چراغ خانه ام آید زراه

وا رهد از سینه ام غم با نگاه

منزلم را عرش علّلیین کند

یک نظر بر این دل غمگین کند

......................................

حیف اینهارا که میگویم نبود

در کنارم یار مه رویم نبود

خانه ام سرد و دلم پر درد بود

اهل این شهرم همه نامرد بود

حیف داروی غم من آه شد

آسمان این شبم بی ماه شد

بس کنم دیگر من این گفت وشنود 

عقده بود و  در گلویم مانده بود

این خداوند عزیز و مهربان

چاره درد دل و سوز نهان

من شکایت کردم از این روزگار

گفتم از بی مهری و ظلم نگار

باز کردم سینه را کردم گله

گفتم این کارت اله آنت بِله

اینک از گفتار خود شرمنده ام

عذر خواهم از خطا و کرده ام

من که خود ظلم وستم بنموده ام

در نهانم بنده بد بوده ام

ترک واجب ، شوق حرامت داشتم

هیچ در نزدم احترامت داشتم؟

بازی دست شیاطین بوده ام 

هر چه ایشان گفت من بنموده ام 

بهر هر عصیان شقی تر گشته ام 

حال با روی سیه بر گشته ام

حال امید عطا دارم ز تو 

بخشش جرم و خطا دارم زتو

رب من هر جا تو هستی غم کجاست؟

هر چه خواهی بر من اینک آن بجاست 

...........................................

حال میخواهم دعاهایی کنم

از گلم یک دم هواخواهی کنم

دست بر دامان پیغمبر زنم

از دیارم تا مدینه پر زنم

 رحمه للعامین نام شماست

این گدا تشنه  انعام شماست 

دخترت زهرا برایت جنت است 

گر کنی احسان برایم منت است

 یا امیر المومنین روحی فداک 

دل پریشان و کلامم سوزناک 

شاه مردان و امیر مومنان

حاجتی دارم بگویم راز آن 

گشته ام بیمار عشق دلبری 

ماه رو و مه جبین گویی پری!

نازنین رویی دلم را برده است

از خیالش قامتم تا خورده است

 انقلابی در دلم بر پا شده

گویی اینک دیده ام بینا شده

یا امیر المومنین دستم بگیر

آنچنان گشتم به عشق او اسیر

گوئیا قلبم دگر افتد زکار

یا که راحت گردم از این روزگار

من دعا گویم تو آمینش بگو

هر کجا بد گویمش تو خوبش بگو:

...............................

ابتدا توبه کنم از معصیت

معتکف گردم زهرچه عاریت

عمر من در راه باطل سر شده

قوت ایمان به دل کمتر شده

عشق دنیا و زر و زیبایی اش

هر چه کردم در خفا می دانی اش

من پریشان آمدم شادم نما

در جوار رحمت ارشادم نما

من گنه کردم بزرگ و کوچکش

اشک حسرت بر خطایم ؛ شاهدش

 

احمد شفیعی

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۱۱
م.ش

به یاد محرم حـــسـیـن (ع)

 

از موج فتنه چشم جهان غیرت یم است

وز تندباد حادثه پشت فلک خم است‏

صبح امید چون شب تاریک مظلم است

"باز این چه شورش است که در خلق عالم است"

"باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است"

هر جا نشان محنت و مردم به غم قرین

افکنده‏ اند غلغله تا چرخ هفتمین‏

گردون فکنده بس گره از درد بر جبین

"باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین"

"بی‏ نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است"

از لوح سینه رفته چرا نقش آرزو؟

فریادها شکسته ز اندوه در گلو

خورشید برده سر به گریبان غم فرو

"این صبح تیره باز دمید از کجا کزو"

"کار جهان و خلق جهان جمله در هم است"

هر جا به گوش می‏رسد آوای انقلاب

خلقی به ماتمند و جهانی در اضطراب‏

جان در تلاطم آمده دل را نمانده تاب

"گویا طلوع می‏کند از مغرب آفتاب"

"کآشوب در تمامی ذرات عالم است"

روشن به راه دید چراغ امید نیست

کس را هوای شادی و گفت و شنید نیست‏

زین ابر تیره اختر شادی پدید نیست

"گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست"

"این رستخیز عام که نامش محرم است"

شوری به سر فتاده که جای مقال نیست

جز غم نصیب مردم شوریده حال نیست‏

باغ حیات را پس ازین اعتدال نیست

"در بارگاه قدس که جای ملال نیست"

"سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است"

خلق جهان ز سوز نهان نوحه می‏کنند

از دست داده تاب و توان نوحه می‏کنند

هر جا ز دیده اشک فشان نوحه می‏کنند

"جن و ملک بر آدمیان نوحه می‏کنند"

"گویا عزای اشرف اولاد آدم است"

شاهی که افتخار بدو کرده عالمین

بابش علی و فاطمه را هست نور عین‏

از شرم روی او به حجابند نیرین

"خورشید آسمان و زمین نور مشرقین"

"پرورده‏ی کنار رسول خدا حسین "

 

مشفق کاشانی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۰۶
م.ش

 

 

در جمعه های حسرت دیدار آسمان

هر جمعه کار دل شده الغوثُ الاَمان

این هفته نیز منتظر جمعه مانده ام

چشم انتظار جمعه موعود مهربان

هر صبح جمعه با نوسانات این دلم

می گریم از فراق تو ای ماه بی نشان

بین دعای ندبه به آهنگ انتظار

دارم توقّع فرج صاحب الزّمان

این جمعه نیز درد دلم وا نمی شود

این جمعه هم غروب شد اما چه بی امان

دست دعایمان که به جایی نمی رسد

باید خودش گره بگشاید ز کارمان

حتما اگر وظیفه خود را عمل کنیم

از پشت ابرهای جدایی شود عیان

ترک گناه باشد و انجام واجبات

رمز عبور دیدن روی امام جان

 

محمد مهدی عبدالهی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۵۳
م.ش

 

ما را به نام هیچکس قنبر نگردان / یعنى غلام خانه دیگر نگردان

 

ما را به نام هیچکس قنبر نگردان

یعنى غلام خانه دیگر نگردان

معطل کن و چیزى نده, بگذار باشیم

ما را فقیر این در و آن در نگردان

من از غلامان سیاه کربلایم

وقتى به تو رو میزنم رو برنگردان

لطفى که دارد تربت تو زر ندارد

این خاک پایى را که دادى زر نگردان

حر پشیمانیم و با تو حرف داریم

آقا بجان زینب از ما سرنگردان

حیفت نمیاید ز ما گریه نگیرى؟

وضع بد ما را ازین بدتر نگردان

خیلى برایم مادرم زحمت کشیده

آقا مرا شرمنده مادر نگردان

ما آمدیم اینبار پیش تو بمیریم

پس لطف کن ما را به خانه برنگردان

من با فراتت چند سالى هست قهرم

اى تشنه لب با آن  لبم را تر نگردان

من قول دادم از تو انگشتر نگیرم

اصلا مرا مشغول انگشتر نگردان

برخیز که دور و بر زینب شلوغ است

در قتگله هم روى از خواهر نگردان

حداقل اى شمر پیش چشم زینب

عریان ما را این ور و آن ور نگردان

 

علی اکبر لطیفیان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۳۸
م.ش

من اومدم این همه راه سلام آقا سلام آقا

 

دریافت فایل
حجم: 5.28 مگابایت

 


 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۳ ، ۲۰:۱۲
م.ش

 

 

به تو دل بستم و غیر تو کسی نیست مرا

جُز تو ای جان جهان، دادرسی نیست مرا

عاشق روی توام، ای گل بی مثل و مثال

به خدا، غیر تو هرگز هوسی نیست مرا

با تو هستم، ز تو هرگز نشدم دور؛ ولی

چه توان کرد که بانگ جرسی نیست مرا

پرده از روی بینداز، به جان تو قسم

غیر دیدار رخت ملتمسی نیست مرا

گر نباشی برم، ای پردگی هر جایی

ارزش قدس چو بال مگسی نیست مرا

مده از جنت و از حور و قصورم خبری

جز رخ دوست نظر سوی کسی نیست مرا

 

امام خمینی ره

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۳ ، ۱۹:۲۶
م.ش